[اسم]

speech

/spiːtʃ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سخنرانی نطق، خطابه

معادل ها در دیکشنری فارسی: خطابه سخن سخنرانی نطق کلام
مترادف و متضاد address discourse lecture talk
  • 1.Did you hear her acceptance speech at the Oscars ceremony?
    1. آیا سخنرانی دریافت جایزه او را در مراسم اسکار دیدی؟
speech on/about something
سخنرانی درباره چیزی
  • speech about human rights
    سخنرانی درباره حقوق بشر
to give/make/deliver a speech
سخنرانی کردن
  • I had to give a speech at my brother's wedding.
    من مجبور بودم در عروسی برادرم سخنرانی کنم.

2 گفتار تکلم، بیان

معادل ها در دیکشنری فارسی: لفظ گفتاری گفتار
مترادف و متضاد speaking talking
  • 1.Some expressions are used more in speech than in writing.
    1. برخی اصطلاحات در گفتار به نسبت نوشتار، بیشتر استفاده می‌شوند.
power of speech
قدرت تکلم
  • I seemed to have lost the power of speech.
    به نظر می‌رسید قدرت تکلم را از دست داده بودم.
loss of speech
از دست دادن (توانایی) گفتار
  • People who suffer a stroke may experience a loss of speech.
    افرادی که از سکته رنج می‌برند، ممکن است از دست دادن (توانایی) گفتار را تجربه کنند.
freedom of speech
آزادی بیان
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان