Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سخنرانی
2 . گفتار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
speech
/spiːtʃ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سخنرانی
نطق، خطابه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خطابه
سخن
سخنرانی
نطق
کلام
مترادف و متضاد
address
discourse
lecture
talk
1.Did you hear her acceptance speech at the Oscars ceremony?
1. آیا سخنرانی دریافت جایزه او را در مراسم اسکار دیدی؟
speech on/about something
سخنرانی درباره چیزی
speech about human rights
سخنرانی درباره حقوق بشر
to give/make/deliver a speech
سخنرانی کردن
I had to give a speech at my brother's wedding.
من مجبور بودم در عروسی برادرم سخنرانی کنم.
2
گفتار
تکلم، بیان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
لفظ
گفتاری
گفتار
مترادف و متضاد
speaking
talking
1.Some expressions are used more in speech than in writing.
1. برخی اصطلاحات در گفتار به نسبت نوشتار، بیشتر استفاده میشوند.
power of speech
قدرت تکلم
I seemed to have lost the power of speech.
به نظر میرسید قدرت تکلم را از دست داده بودم.
loss of speech
از دست دادن (توانایی) گفتار
People who suffer a stroke may experience a loss of speech.
افرادی که از سکته رنج میبرند، ممکن است از دست دادن (توانایی) گفتار را تجربه کنند.
freedom of speech
آزادی بیان
تصاویر
کلمات نزدیک
speculum
speculator
speculative
speculation
speculate
speech recognition
speech therapy
speech-impaired
speech-writer
speechless
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان