1 . محدود 2 . دشوار (به‌دلیل فقر)
[صفت]

straitened

/ˈstreɪtnd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more straitened] [حالت عالی: most straitened]

1 محدود

formal
their straitened horizons
افق‌های محدود آنها

2 دشوار (به‌دلیل فقر)

formal
  • 1.The family of eight was living in straitened circumstances.
    1. (آن) خانواده هشت نفره داشتند در شرایط دشواری زندگی می‌کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان