خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سلانهسلانه راه رفتن
2 . قدمزنی
[فعل]
to stroll
/stroʊl/
فعل ناگذر
[گذشته: strolled]
[گذشته: strolled]
[گذشته کامل: strolled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
سلانهسلانه راه رفتن
قدم زدن، یواش یواش راه رفتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قدم زدن
1.I strolled around the city.
1. سلانهسلانه در شهر راه رفتم.
[اسم]
stroll
/stroʊl/
قابل شمارش
2
قدمزنی
عمل آرام آرام قدم زدن
1.a stroll in the park
1. قدمزنی [قدمی] در پارک
2.He took a stroll in the garden.
2. او در باغ، آرام آرام قدم زد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
stroke
strive
stripy
striped hyena
striped
stroller
strong
strong-minded
strong-willed
strong drink
کلمات نزدیک
stroke play
stroke
stroganoff
stroboscope
strobe
stroller
strong
strong box
strong chemistry
strong currency
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان