خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تغییر
2 . پول خرد
3 . تعویض
[اسم]
el cambio
/kˈambjo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: cambios]
1
تغییر
1.Hubo un cambio de planes debido a la lluvia.
1. بهخاطر باران تغییری در برنامهها اتفاق افتاد.
2
پول خرد
1.No tengo cambio para la máquina expendedora.
1. من برای ماشین فروش خودکار پول خرد ندارم.
3
تعویض
1.Lo siento, pero no hay cambios ni devoluciones en los trajes de baño.
1. متأسفم، اما مایوها نه عودت دارند و نه تعویض.
کلمات نزدیک
por qué
acto
seguir
deber
incluso
tipo
imagen
tratar
de nuevo
punto
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان