خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پول گرفتن (در قبال کاری)
[فعل]
cobrar
/kɔβɾˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: cobré]
[حال: cobro]
[گذشته: cobré]
[گذشته کامل: cobrado]
صرف فعل
1
پول گرفتن (در قبال کاری)
1.El carpintero cobra $200 por silla.
1. نجار برای هر صندلی دویست دلار میگیرد.
کلمات نزدیک
céntrico
canapé
buen provecho
apetecer
amplio
compañía
concretar
contestador
contundente
dieta
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان