خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کنسرو
[اسم]
la conserva
/kɔnsˈɛɾβa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: conservas]
1
کنسرو
1.Estas conservas llevan tanto tiempo en la despensa que han caducado.
1. این کنسروها آنقدر در پستو ماندهاند که تاریخ مصرفشان گذشتهاست.
کلمات نزدیک
condimentar
colesterol
colar
cocido
chuleta
cortar
croqueta
dieta equilibrada
dorar
dulces
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان