خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فرهنگی
[صفت]
cultural
/kˌultuɾˈal/
قابل مقایسه
[حالت مونث: cultural]
[جمع مونث: culturales]
[جمع مذکر: culturales]
1
فرهنگی
1.Voy a tocar el koto en el festival cultural japonés.
1. من در جشنواره فرهنگی ژاپن کوتو خواهم نواخت.
کلمات نزدیک
cotilleo
correo urgente
correo certificado
censurar
rezar
difundir
escándalo
exclusiva
medio de información
publicidad
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان