خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گذاشتن
2 . اجازه دادن
3 . جا گذاشتن
4 . قرض دادن
[فعل]
dejar
/dexˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: dejé]
[حال: dejo]
[گذشته: dejé]
[گذشته کامل: dejado]
صرف فعل
1
گذاشتن
قرار دادن
1.Deja el libro en la mesa cuando acabes de leerlo.
1. وقتی کتاب را خواندی، آن را روی میز بگذار.
2
اجازه دادن
گذاشتن
1.Déjame terminar esta tarea y nos vamos.
1. بگذار این کار را تمام کنم و (سپس) برویم.
3
جا گذاشتن
1.Dejaste el celular en mi casa. ¿No te habías dado cuenta?
1. تلفن همراهت را در خانه من جا گذاشتی. متوجه نشده بودی؟
4
قرض دادن
1.¿Me dejarías tu coche?
1. آیا اتومبیلت را به من قرض میدهی؟
کلمات نزدیک
cuento
conocer
comercio
charlar
casi
despertar
dueño
económico
empezar
entrada gratuita
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان