خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برجسته
[صفت]
destacado
/dˌestakˈaðo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: destacada]
[جمع مونث: destacadas]
[جمع مذکر: destacados]
1
برجسته
عالی، منحصربهفرد
1.Por su destacada actuación en la película, fue nominado al Óscar.
1. بهخاطر اجرای عالیاش در فیلم نامزد جایزه اسکار شد.
کلمات نزدیک
deslizar
deshacer
desesperación
desagradar
de parte de quién
dificultad
estar harto
estudiantil
fachada
fijar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان