1 . خوش گذراندن
[فعل]

divertirse

/dˌiβɛɾtˈiɾse/
فعل بی قاعده فعل بازتابی
[گذشته: me divertí] [حال: me divierto] [گذشته: me divertí] [گذشته کامل: divertido]

1 خوش گذراندن

  • 1.No recuerdo la última vez que me divertí tanto.
    1. آخرین باری که این‌قدر به من خوش گذشته بود را به یاد ندارم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان