خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فقیر کردن
[فعل]
empobrecer
/ˌempɔβɾeθˈɛɾ/
فعل گذرا
[گذشته: empobrecí]
[حال: empobrezco]
[گذشته: empobrecí]
[گذشته کامل: empobrecido]
صرف فعل
1
فقیر کردن
مستمند کردن
1.Tantos años de guerra empobrecieron al país.
1. سالهای زیاد جنگ کشور را فقیر کرد.
کلمات نزدیک
despilfarro
participativo
recesión
cuestión
asumir
intermediario
idéntico
líder
perteneciente
convocar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان