خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارآفرین
2 . تاجر
[اسم]
el empresario
/ˌempɾesˈaɾjo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: empresarios]
[مونث: empresaria]
1
کارآفرین
مؤسس شرکت
1.Mi abuelo fue un empresario exitoso que fundó cinco empresas.
1. پدربزرگم یک کارآفرین موفق بود که پنج شرکت تأسیس کرد.
2
تاجر
بازاری
1.Se convirtió en empresario al heredar la empresa de su padre.
1. وقتی که شرکت را از پدرش به ارث برد، به یک تاجر تبدیل شد.
کلمات نزدیک
capitán
aprendiz
político
programador
físico
químico
dentista
quiropráctico
detective
farmacéutico
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان