خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشغذا
2 . بلیت
3 . بیعانه
4 . ورودی
[اسم]
la entrada
/ɛntɾˈaða/
قابل شمارش
مونث
[جمع: entradas]
1
پیشغذا
اشتهاآور
1.Quiero apio y aderezo ranchero de entrada.
1. من برای پیشغذا کرفس و سس رنچ میخواهم.
2
بلیت
1.Las entradas se están vendiendo por 200 dólares.
1. بلیتها به مبلغ دویست دلار به فروش میرسند.
3
بیعانه
1.Dio una entrada de 8000 dólares para la compra del apartamento.
1. او برای خرید آپارتمان هشت هزار دلار بیعانه داد.
4
ورودی
1.Esta es la entrada principal al museo.
1. این ورودی اصلی موزه است.
کلمات نزدیک
postre
ensalada
sopa
vino espumoso
sake
acompañamiento
bocadillo
desayuno
almuerzo
cena
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان