خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اسپری بینی
[اسم]
el espray nasal
/espɾˈaɪ nasˈal/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: sprays nasales]
1
اسپری بینی
1.- Mi congestión nasal es tan severa que no me sabe la comida. - ¿Has intentado el spray nasal?
1. - گرفتگی بینیام آنقدر شدید است که مزه غذا را متوجه نمیشوم. - اسپری بینی را امتحان کردهای؟
کلمات نزدیک
inhalador
inyección
cápsula
pastilla
sala de operaciones
analgésico
antibiótico
antiséptico
vitamina
polvo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان