خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غاز
[اسم]
el ganso
/ɡˈanso/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: gansos]
[مونث: gansa]
1
غاز
1.Vi una bandada de gansos volando hacia el sur.
1. دستهای غاز دیدم که بهسوی جنوب پرواز میکردند.
کلمات نزدیک
gallo
pollo
gaviota
pato
paloma
búho
cisne
pingüino
cuervo
pavo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان