خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . محافظ
[اسم]
el guardián
/ɡwaɾðjˈan/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: guardianes]
[مونث: guardiana]
1
محافظ
نگهبان، نگهدار
1.Tan pronto como asumió el poder, se convirtió en el guardián de los derechos de los pobres y los necesitados.
1. بهمحض اینکه او به قدرت رسید، به محافظ حقوق فقرا و نیازمندان تبدیل شد.
کلمات نزدیک
golpear
garra
folclórico
en apuros
ejemplar
hada madrina
impactar
insultar
intervenir
mirador
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان