خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عکس
[اسم]
la imagen
/imˈaxɛn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: imágenes]
1
عکس
تصویر
1.En la imagen puede verse el estado en que quedó la casa tras el incendio.
1. در عکس میتوانید شرایط خانه بعد از آتشسوزی را ببینید.
کلمات نزدیک
tipo
cambio
por qué
acto
seguir
tratar
de nuevo
punto
mundo
parte
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان