خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اصابت کردن
[فعل]
impactar
/ˌimpaktˈaɾ/
فعل ناگذر
[گذشته: impacté]
[حال: impacto]
[گذشته: impacté]
[گذشته کامل: impactado]
صرف فعل
1
اصابت کردن
برخورد کردن
1.Esta marca de aquí confirma que una de las balas impactó en la pared.
1. این علامت در اینجا تأیید میکند که یکی از گلولهها به دیوار برخورد کردهاست.
کلمات نزدیک
hada madrina
guardián
golpear
garra
folclórico
insultar
intervenir
mirador
obstáculo
ocultar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان