خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صنعت
[اسم]
la industria
/indˈustɾia/
قابل شمارش
مونث
[جمع: industrias]
1
صنعت
1.La industria del cine se ha adaptado a las nuevas tecnologías de filmación.
1. صنعت سینما تکنولوژیهای جدیدی را برای فیلمبرداری به کار گرفتهاست.
کلمات نزدیک
disminución
eólico
tóxico
regulación
renovable
nocivo
impacto
exagerado
demográfico
agotar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان