خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اسباببازی
[اسم]
el juguete
/xuɣˈete/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: juguetes]
1
اسباببازی
1.Si te portas mal, Papá Noel no te va a traer ningún juguete este año.
1. اگر بد رفتار کنی، امسال بابانوئل برایت اسباببازی نخواهد آورد.
کلمات نزدیک
papel sanitario
televisión
tejado
cara
pelo
comida
verdura
lácteos
bebida
jugo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان