خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لب
[اسم]
el labio
/lˈaβjo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: labios]
1
لب
1.Hoy tuve una pelea. Ahora tengo un labio hinchado y un ojo morado.
1. امروز دعوا کردم. حالا لبم باد کرده و چشمم کبود شدهاست.
کلمات نزدیک
diente
boca
oreja
ojo
nariz
cabello
barba
frente
ceja
pestaña
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان