خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . راهبه
[اسم]
la monja
/mˈɔŋxa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: monjas]
1
راهبه
1.Mi prima se metió de monja.
1. دخترعمویم راهبه شد.
کلمات نزدیک
sacerdote
guardaespaldas
propietario
conductor
taxista
monje
fotógrafo
entrenador
porrista
árbitro
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان