خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مونتاژ
[اسم]
el montaje
/mɔntˈaxe/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
مونتاژ
تدوین
1.Tenían que quitar muchas escenas de la película durante el montaje.
1. آنها هنگام تدوین مجبور بودند بسیاری از صحنهها را از فیلم حذف کنند.
کلمات نزدیک
posproducción
casting
rodaje
profundizar
mitológico
localización
promoción
productor
maquillador
secuencia
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان