خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . طبیعت
[اسم]
la naturaleza
/nˌatuɾalˈeθa/
غیرقابل شمارش
مونث
1
طبیعت
1.Me gusta pasar tiempo a solas en el bosque y conectar con la naturaleza.
1. من دوست دارم تنهایی در جنگل وقت بگذرانم و با طبیعت ارتباط برقرار کنم.
کلمات نزدیک
jugo
bebida
lácteos
verdura
comida
animal
insecto
pájaro
crocodrilo
ropa
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان