1 . رنج کشیدن
[فعل]

padecer

/pˌaðeθˈɛɾ/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: padecí] [حال: padezco] [گذشته: padecí] [گذشته کامل: padecido]

1 رنج کشیدن عذاب کشیدن

  • 1.Es una lástima que todavía haya gente que padezca hambre en este mundo.
    1. جای تأسف است که هنوز افرادی در این دنیا هستند که از گرسنگی رنج می‌کشند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان