خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توقف کردن
2 . جلوی چیزی را گرفتن
[فعل]
parar
/paɾˈaɾ/
فعل ناگذر
[گذشته: paré]
[حال: paro]
[گذشته: paré]
[گذشته کامل: parado]
صرف فعل
1
توقف کردن
ایستادن، متوقف شدن
1.De repente, el corredor se paró y se desplomó.
1. ناگهان دونده ایستاد و روی زمین افتاد.
2
جلوی چیزی را گرفتن
گرفتن
1.El portero paró el tiro libre y ganó el partido.
1. دروازهبان ضربه آزاد را گرفت و مسابقه را برنده شد.
کلمات نزدیک
empujar
jalar
tirar
dar
traer
comenzar
de mediana edad
adulto
gordo
enfadado
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان