خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سروته
[عبارت]
patas arriba
/pˈatas arˈiβa/
1
سروته
وارونه، زیرورو
1.Después de poner la casa patas arriba tratando de encontrar los anteojos me di cuenta de que los tenía en el bolsillo.
1. بعد از اینکه خانه را برای پیداکردن عینکم زیرورو کردم، فهمیدم که در جیبم بود.
کلمات نزدیک
agente de policía
víctima
huella
comisario
radiofónico
inspector
policía de tráfico
velar
vigilancia
delito
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان