خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دنبال کردن
[فعل]
perseguir
/pˌɛɾseɣˈiɾ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: perseguí]
[حال: persigo]
[گذشته: perseguí]
[گذشته کامل: perseguido]
صرف فعل
1
دنبال کردن
تعقیب کردن
1.La policía persiguió al criminal por tres días antes de capturarlo.
1. قبل از اینکه پلیس مجرم را دستگیر کند، سه روز او را تعقیب کرد.
کلمات نزدیک
delito
vigilancia
velar
policía de tráfico
inspector
coartada
retrato robot
interrogar
confesar
documentación
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان