خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چرخگوشت
[اسم]
la picadora
/pˌikaðˈɔɾa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: picadoras]
1
چرخگوشت
1.Antes de poner la carne en la picadora, quítale bien la grasa.
1. قبل از اینکه گوشت را در چرخگوشت بریزی، چربیهایش را کامل جدا کن.
کلمات نزدیک
arrendatario
desalojo
dar de baja
moroso
arrendador
freidora
exprimidor
robot de cocina
a punto de
torcido
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان