خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشگام
[صفت]
pionero
/pjonˈɛɾɔ/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: pionera]
[جمع مونث: pioneras]
[جمع مذکر: pioneros]
1
پیشگام
پیشتاز
1.La ciudad acaba de estrenar un sistema de transporte pionero en nuestra comunidad.
1. شهر ما بهتازگی در منطقهمان یک سیستم حملونقل پیشگام به کار گرفتهاست.
کلمات نزدیک
recreo
mantenimiento
percance
siniestro
óptimo
proyecto
infraestructura
finanzas
asesor
anual
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان