خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قدرت
[اسم]
la potencia
/potˈɛnθja/
قابل شمارش
مونث
[جمع: potencias]
1
قدرت
توان
1.Carlos está entrenando duro para desarrollar la potencia de sus piernas, y así poder levantar más peso.
1. "کارلوس" دارد سخت تمرین میکند تا توان پاهایش را افزایش دهد و اینگونه میتواند وزنههای بیشتری را بردارد.
کلمات نزدیک
unidad
llenar
distante
señorita
equiparar
fino
cierto
volar
grito
máquina
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان