[اسم]

el grito

/ɡɾˈito/
قابل شمارش مذکر
[جمع: gritos]

1 فریاد داد، جیغ

  • 1.Le di un grito para avisarle que había un hoyo.
    1. من سر او جیغ کشیدم تا به او هشدار بدهم که یک چاله جلوی او بود.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان