Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . صبر کردن
2 . امیدوار بودن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
esperar
/ˌespɛɾˈaɾ/
فعل ناگذر
[گذشته: esperé]
[حال: espero]
[گذشته: esperé]
[گذشته کامل: esperado]
صرف فعل
1
صبر کردن
1.Espera que ya vengo.
1. صبر کن که الان میآیم.
2
امیدوار بودن
امید داشتن
1.Espero saber de ti pronto.
1. امیدوارم که زودتر خبری از تو بشنوم.
کلمات نزدیک
máquina
grito
volar
cierto
fino
plan
figura
caja
sustantivo
resto
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان