خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رئیس
2 . رئیسجمهور
[اسم]
el presidente
/pɾˌesiðˈɛnte/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: presidentes]
[مونث: presidenta]
1
رئیس
1.El presidente del comité anunció su dimisión en una rueda de prensa.
1. رئیس کمیته استعفایش را در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد.
2
رئیسجمهور
1.Teddy Roosevelt fue el vigésimo sexto presidente de los Estados Unidos de América.
1. "تدی روزولت" بیست و ششمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا بود.
کلمات نزدیک
director
director general
secretario
gerente
arquitecto
juez
asistente
fiscal
abogado
consultor
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان