خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پروژه
[اسم]
el proyecto
/pɾojjˈekto/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: proyectos]
1
پروژه
1.Tiene en mente un proyecto para mejorar la calidad del agua del río.
1. او در ذهنش پروژهای برای بهبود کیفیت آب رودخانه دارد.
کلمات نزدیک
pionero
recreo
mantenimiento
percance
siniestro
infraestructura
finanzas
asesor
anual
bajada
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان