خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شکایت
[اسم]
la queja
/kˈexa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: quejas]
1
شکایت
گلایه
1.¡Basta de quejas! ¡Compórtate como un adulto y haz frente a tus problemas!
1. گلایه بس است! مانند یک بزرگسال رفتار کن و با مشکلاتت مواجه شو!
کلمات نزدیک
provocar
prevenir
portería
portar
organismo
reclamación
rebote
rechazo
renunciar
repercusión
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان