خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ادامه دادن
2 . نوسازی کردن
3 . تمدید کردن
[فعل]
renovarse
/rˌenoβˈaɾse/
فعل بی قاعده
فعل بازتابی
[گذشته: me renové]
[حال: me renuevo]
[گذشته: me renové]
[گذشته کامل: renovado]
صرف فعل
1
ادامه دادن
دوباره شروع کردن، از سر گرفتن
1.Los disturbios en el sur se renovaron tras dos días de paz.
1. درگیریهای جنوب پس از دو روز آرامش دوباره از سر گرفته شد.
2
نوسازی کردن
تعمیر کردن
(renovar)
1.Han renovado el museo, y ahora hay más salas y más exposiciones.
1. موزه را بازسازی کردهاند و حالا گالریها و نمایشگاههای بیشتری برگزار میشود.
3
تمدید کردن
(renovar)
1.Tengo que renovar mi carné de identidad.
1. باید کارت شناساییام را تمدید کنم.
کلمات نزدیک
prototipo
protagonismo
prosperidad
plateado
padecer
repentino
revuelto
rosario
saborizante
sede
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان