خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سلام
[اسم]
el saludo
/salˈuðo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: saludos]
1
سلام
احوالپرسی
1.Sonia y Carlos intercambiaron saludos al encontrarse en el mercado.
1. وقتی که "سونیا" و "کارلوس" در بازار همدیگر را دیدند، باهم احوالپرسی کردند.
کلمات نزدیک
profa
ordenar
interrumpir
informático
informal
unir
a dónde
adiós
alegría
amistad
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان