[فعل]

interrumpir

/ˌintɛrumpˈiɾ/
فعل گذرا
[گذشته: interrumpí] [حال: interrumpo] [گذشته: interrumpí] [گذشته کامل: interrumpido]

1 میان حرف کسی پریدن حرف کسی را قطع کردن

  • 1.Uno de los alumnos interrumpió al profesor para hacerle una pregunta importante.
    1. یکی از دانش‌آموزان حرف معلم را قطع کرد تا یک سؤال مهم از او بپرسد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان