Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . مرتب کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
ordenar
/ˌɔɾðenˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: ordené]
[حال: ordeno]
[گذشته: ordené]
[گذشته کامل: ordenado]
صرف فعل
1
مرتب کردن
منظم کردن
1.¿Me puedes explicar cómo ordenaste estas carpetas?
1. میتوانی به من توضیح بدهی که چگونه این فایلها را مرتب کردی؟
کلمات نزدیک
interrumpir
informático
informal
mirar
idioma
profa
saludo
unir
a dónde
adiós
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان