[فعل]

mirar

/miɾˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: miré] [حال: miro] [گذشته: miré] [گذشته کامل: mirado]

1 نگاه کردن

  • 1.Hay un hombre mirándote.
    1. یک مرد دارد به تو نگاه می‌کند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان