خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تنها
[صفت]
solitario
/sˌolitˈaɾjo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: solitaria]
[جمع مونث: solitarias]
[جمع مذکر: solitarios]
1
تنها
1.Son algunos viejos solitarios cuyas familias no los cuidan.
1. آنها چند آدم پیر و تنها هستند که خانوادههایشان به آنها اهمیت نمیدهند.
کلمات نزدیک
orgulloso
satisfecho
sediento
hambriento
enfermo
cansado
seguro
corto
largo
redondo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان