خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . راننده تاکسی
[اسم]
el taxista
/taksˈista/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: taxistas]
[مونث: taxista]
1
راننده تاکسی
1.Al taxista le gusta hablar con los turistas y compartir información sobre su ciudad.
1. راننده تاکسی دوست دارد با توریستها صحبت کند و درمورد شهرش به آنها اطلاعات بدهد.
کلمات نزدیک
conductor de autobús
guardia de seguridad
soldado
óptico
dependiente
conductor
propietario
guardaespaldas
sacerdote
monja
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان