خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وصل کردن
[فعل]
unir
/unˈiɾ/
فعل گذرا
[گذشته: uní]
[حال: uno]
[گذشته: uní]
[گذشته کامل: unido]
صرف فعل
1
وصل کردن
متصل کردن
1.Unió los cables para que alcanzaran hasta el escenario.
1. او کابلها را به هم متصل کرد تا به صحنه برسند.
کلمات نزدیک
saludo
profa
ordenar
interrumpir
informático
a dónde
adiós
alegría
amistad
formar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان