خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . واژن
[اسم]
la vagina
/baxˈina/
قابل شمارش
مونث
[جمع: vaginas]
1
واژن
مهبل
1.Ahora el ginecólogo introducirá el espéculo en la vagina para tomar una muestra.
1. حالا پزشک متخصص زنان اسپکولوم را داخل واژن میکند تا نمونه بردارد.
کلمات نزدیک
clítoris
escroto
esperma
óvulo
útero
blanco
negro
gris
verde
azul
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان