خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فروشنده
[اسم]
el vendedor
/bˌɛndeðˈɔɾ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: vendedores]
[مونث: vendedora]
1
فروشنده
1.Un vendedor fue a su casa e intentó venderle una aspiradora.
1. یک فروشنده به خانهاش رفت و میخواست یک جاروبرقی به او بفروشد.
کلمات نزدیک
panadero
estudios de religión
estudios sociales
pizarrón
pizzara
jefe
colega
chófer
técnico
empleado público
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان