1 . بردن 2 . کشیدن 3 . پرت کردن
[فعل]

tirar

/tiɾˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: tiré] [حال: tiro] [گذشته: tiré] [گذشته کامل: tirado]

1 بردن کشیدن

  • 1.Cuatro caballos blancos tiraron del carruaje de la novia hasta la iglesia.
    1. چهار اسب سفید کالسکه عروس را به‌سمت کلیسا می‌کشیدند.

2 کشیدن چیزی را کشیدن

  • 1.No empujes la puerta, tira para abrirla.
    1. در را هل نده؛ بکش تا باز شود.

3 پرت کردن انداختن

  • 1.Si tiras una moneda al pozo, puedes pedir un deseo.
    1. اگر یک سکه در چاه بیندازی، می‌توانی یک آرزو بکنی.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان