خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . واکمن
[اسم]
le baladeur
/baladœʀ/
قابل شمارش
مذکر
1
واکمن
[دستگاه کوچک قابل حملی برای پخش موسیقی]
1.Quand j'étais jeune, je partais toujours en vacances avec mon baladeur.
1. هنگامی که جوان بودم همیشه با واکمنم به تعطیلات میرفتم.
2.Sony est l’inventeur du baladeur.
2. "سونی" مخترع واکمن است.
تصاویر
کلمات نزدیک
balader
balade
bal
bajoue
baissier
balafre
balai
balai à franges
balai éponge
balance
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان