خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اسب
2 . گوشت اسب
3 . اسب بخار
[اسم]
le cheval
/ʃ(ə)val/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: chevaux]
[مونث: jument]
1
اسب
1.Des siècles durant, les chevaux sont au service des êtres humains
1. در طی قرون، اسبها در خدمت انسانها هستند.
faire du cheval
اسبسواری کردن
à cheval
روی اسب
Savoir monter à cheval
چگونگی اسبسواری را بلد بودن
Une course de chevaux
مسابقه اسبسواری
2
گوشت اسب
1.Avez vous déjà essayé la viande de cheval ?
1. آیا تاکنون گوشت اسب را امتحان کردهاید؟!
un steak de cheval
استیک گوشت اسب
3
اسب بخار
un moteur de trois cents chevaux
موتور سیصد اسب بخار
نکته chevaux
معمولاً جمع به کار میرود.
تصاویر
کلمات نزدیک
chercheur de nouveaux talents
chercheur
chercher la petite bête
chercher
cher
cheval d'arçon
cheval-vapeur
chevaleresque
chevalerie
chevalet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان