خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مشتری
2 . مراجعهکننده
3 . موکل
[اسم]
le client
/klijɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: clients]
[مونث: cliente]
1
مشتری
خریدار
1.Votre client est prêt à négocier.
1. مشتری تان برای مذاکره کردن آماده است.
2.Vous êtes la seule cliente de cette voiture.
2. شما تنها مشتری این ماشین هستید.
client d'un magasin
مشتری یک مغازه
2
مراجعهکننده
مراجع
le client d'un médecin
مراجع یک پزشک
3
موکل
client d'un avocat
موکل یک وکیل
تصاویر
کلمات نزدیک
cliché
clic-clac
clergé
clerc
cleptomanie
clientèle
cligner
clignotant
clignoter
climat
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان